افلم يسيروا فى الارض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم دمر اللّه عليهم و للكافرين امثلها (10)
آيـا نـمـى شـد سـيـرى در زمـيـن كـنـنـد و بـبـيـنـنـد عـاقـبـت آنـهـايـى كـه قـبـل از ايـشـان بـودنـدچـگونه بود،
خداى تعالى آنچه داشتند بر سرشان خراب كرد و كافران در طول تاريخ همين سرنوشت را دارند (10)
مى گويند (دمره اللّه ) يعنى خدا او را هلاك كرد، و يا (دمر اللّه عليه ) يعنى خدا هر چـه او داشـت بـر سرش خراب كرد، حتى خودش و خانواده و خانه و ملكش را.
و مـراد از (كـافرين ) كفار عهد رسول خدا هستند، و معناى آيه اين است كه :
اى محمد آنها كـه بـه تـو كـفـر مـى ورزنـد امـثـال ايـن عـقـوبـت هـا و يـا عـاقـبـت هـا را دارند.
و اگر به امـثـال آنـهـا تـهـديـد كـرده، بـا ايـنـكـه اگـر عـقـوبـتـى نـازل شـود يـكـى اسـت و مـثـل اسـت نه امثال، براى اين بوده كه كفار در معرض عقوبتهاى بـسـيـارى هـسـتـند، - دنيوى و اخروى - هر چند كه براى نابودى آنان به بيش از يكى نـيازى نيست.
ممكن هم هست مراد از (كافرين ) مطلق كفار باشد و جمله مورد بحث از باب تاءسيس قاعده باشد.
آیه 11
ذلك بـان اللّه مـولى الذيـن امـنـوا و ان الكـافـريـن لا مـولى لهـم (11)
و اين بدان جهت است كه خدا تنها سرپرست مردم با ايمان است و كافران هيچ سرپرستى ندارند (11)
كلمه (ذلك ) اشاره به مطالب قبل يعنى نصرت مؤمنين و هلاكت و سوء عاقبت كفار است
و نـبـايـد بـه ايـن سـخـن گوش داد كه بعضى گفته اند اشاره است به ثبوت عاقبت و يا عـقـوبـت امـت هـاى گـذشـتـه بـراى كـفـار ايـن زمـان
و نـه بـه ايـن قـول كـه گـفته اند تنها اشاره است به نصرت مؤمنين. براى اينكه آيه شريفه متعرض حال مؤمنين و كفار هر دو است.
توضيـح ايـنكه در تعليل نصرت مؤمنين و هلاكت كفار فرمود: خدا مولاى مؤمنان است وكافران مولايى ندارند
مـولويـت بـه مـعـنـاى دومـى مـخـتص به مؤمنين است، چون تنها ايشانند كه در راه عبوديت و پيروى خواسته هاى خدا قرار دارند، نه كفار.
پـس مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه : يـارى خـدا از مؤمنـيـن و تـثـبيت اقدام آنان و خذلان كفار و اضـلال اعـمـال آنـان و عـقـوبتشان همه به اين علت بود كه خدا مولاى مؤمنين و ولى ايشان است، و كفار مولائى كه ياريشان كند و اعمالشان را بسوى هدف هدايت كند و از عقوبت خدا نجاتشان دهد ندارند.
از آنچه گفتيم ضعف اين نظريه روشن شد كه بعضى گفته اند: كلمه (مولى ) در آيه تـنـهـا بـه معناى ناصر است نه مالك، چون اگر به معناى مالك هم باشد، با آيه : (و ردوا الى اللّه مـوليـهـم الحـق ) مـنـافـات خـواهـد داشـت، و دليل ضعف آن روشن است.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات