سلام..
توی ایام مدرسه، ماه اردیبهشت که میشد و نزدیک به هفته معلم، تمام سعیمون رو میکردیم که یه هدیه هر چند کوچیک برای معلممون تهیه کنیم،
چند شاخه گل محمدی و یاس، یه کارت پستال یا..
کلاس تزیین میکردیم و اون تخم مرغهای معروف… (:
تصورمون این بود که با اون هدیه های کوچیک و گاه بدون هدیه فقط با همون تبریک های صادقانه کودکی، تمام زحمتها و خستگی های معلمون رو جبران کردیم…
اون دوران، تنها معلمان مدرسه ،معلم های من بودند…
زمان که گذشت متوجه شدم نه تنها معلمهایی که توی کلاس درس و مدرسه داریم بلکه توی خونه، توی جامعه هم میتونیم معلمهای زیادی داشته باشیم
مثل پدر و مادر که نزدیک ترین معلمها به ما هستند… مثل آدمهای خوب زیادی که درکنار ما توی جامعه زندگی میکنند و درس های زیادی به ما میدهند…
.
.
.
و من
نزدیکترین،
حقیقی ترین،
بهترین
و عاشــــق ترن معلم هایی رو که شناختم
” شـــــهدا ” بودند…
تنها “حقیقت” زندگی ام که بدون اونها زندگی برام معنایی نداشت، اصلا لطفی نداشت
هر چی برام لطف داشت، هر آنچه بهم آرامش می داد، هر چی که بهم امید و نشاط می داد و حقایقی که برای نزدیک شدن به خدا بهم کمک میکردند…
یا خودشهدا بودند یا اونهایی که رنگی از شهدا داشتند!!!
#ابراهیم جان#
روزتــــ مـــــبارک !!!
از خدا می خواهم که توفیق شاگردی کردن رو بهم بده .
#حیات طیبه
آخرین نظرات